و آیا انتهای وجود، مکان و زمان مشخصی دارد؟
آیا پس از وجود همانند پیش از آن، نیستی محض واقع گردیده است؟
کاش دروغهایی که به خوردمان داده بودند، واقعیت داشت...
ناسلامتی دانشآموزای سمپادی این مملکتیم!...
و آیا انتهای وجود، مکان و زمان مشخصی دارد؟
آیا پس از وجود همانند پیش از آن، نیستی محض واقع گردیده است؟
کاش دروغهایی که به خوردمان داده بودند، واقعیت داشت...
دید ما به مسائل در بسیاری از اوقات محدود است،
قضاوت های نادرست سبب ایجاد حلقهها و توابع بازگشتی اشتباه نتیجهگیریها گردیده و ذهن و فکر آدمی را به محاق میکشاند.
نارنجکی که ضامنش بیرون کشیده شده است، به چه قیمتی ضامن جان مبارز ترسو و تازه کاری است که انگشتانش با شنیدن صدای تیر هوایی می لرزد؟
گرچه استتارش بر بالای برج کامل است و تاریکی شب غالب، و چراغ بر جاده تابان و اطراف صید آرام، اما چهره وی مرموز و غیرقابل تشخیص.
بر اندیشیدن از صید صیاد و ترس از اینکه مبادا من هدف او بودم و تیر بر من اثابت ننمود، ترس از تصور چهره مخوف وی در باد ملفوف در صدای زوزه گرگها...
قدرت تعقل و تصمیم در شرایط مخاطره آمیز فقط و فقط بر بقا استوار است، ذات آدمی و بشر اینگونه است، این تنها مثالی بود برای تلنگر.
برای بسیاری، مرگ تهدیدی است ناشناخته، واکنش آدمی چیست؟
اگر تقارن وجود نداشت، چه بر سر حیات میآمد؟
اگر مهتاب وجود نداشت و همیشه خورشید بود چه میشد؟
به راستی که آیا این تقابل است و یا تقارن؟
جدال غضنفر و اسد کی و کجا و چگونه به پایان خواهد رسید؟
اصلا مبدا و منشا این جدالها و بحثها کجاست؟
ماهیت وجود چیست؟
درود و وقت بخیر بر شما سروران و دنبال کنندکان وبلاگ جورابچیلار!
نمایشنامه ماهیت وجود، نوشته جاواد، بر اساس داستانهایی تفکر بر انگیز و بر اساس واقعیت میباشد که هر از چندگاهی پرده هایی از آن را منتشر خواهم نمود، باشد که مورد پسند شما قرار گیرد. علاوه بر آن، به مکتوب نمودن نکات کارگردانی نیز خواهم پرداخت تا ضبط آن تسریع گردد.