جورابچیلار

ناسلامتی دانش‌آموزای سمپادی این مملکتیم!...

جورابنامه - ۰۱ - جوراب اولیه

جوراب اولیه

۰۱ - هیچ نبود.

۰۲ - موسیقی نواخته می‌شد.

۰۳ - این آوا نخ کیهانی ریسید.

۰۴ - جوراب تشکیل یافت.

۰۵ - جوراب پاره شد.

۰۶ - او آن را پاره کرد.

۰۷ - او پشیمان شد.

۰۸ - میخواست رضایت بودِ کل را بدست آورد.

۰۹ - و بسیار پشیمان شد.

۱۰ - بودِ کل نام وی را بخشید.

۱۱ - به شرطی و شروطی،

۱۲ - که خود را ایپچی آدام بنامد،

۱۳ - و شکنجه شود.

۱۴ - ایپچی آدام را از وسط نصف کرد.

۱۵ - قدرت بودِ کل فراتر از هر چیزی است.

۱۶ - هر نصف را رشد داد.

۱۷ - بر نصفی فشار وارد نمود،

۱۸ - و بر نصفی فشار کاست.

۱۹ - و اینگونه زن و مرد پدید آمد.

۲۰ - بودِ کل ایپچی آدام و ایپچی خانیم را سکنی داد،

۲۱ - در وجود بوجود آمده در نیستی.

۲۲ - در منطقه‌ای بنام کوچه‌های ملکان.

۲۳ - بودِ کل زمان را بساخت.

۲۴ - و تو چه می‌دانی زمان چیست؟

۲۵ - زمان همان چیزی است که نمی‌دانی.

۲۶ - و بودِ کل همان زمان است.

۲۷ - و زمان همان بودِ کل.