داشتم میگفتم، حالتی خاص از مفت بودن نیز وجود دارد، که با خود میگویید: "ما که باختیم، ولی میتونم تا جایی که میتونم به برنده ضرر بزنم" و این موضوع کجا کاربرد دارد؟ مثلا شما میروید فلافل بخورید، شما پولش را می بازید، ولی باید توی مخلفات تا آنجا که ممکن است ضرر را به فلافلی بزنید.
چند روز پیش دکتر جابیر کارتریج پرینترشو آورد برا شارج؛ منم پیش خووش دادم پرش کنن، یک پسر فایس زبانی هست که دکتر جابیر اذعان داشت فارسیش پیشرفت کرده و قادر به درک بهتر جملات فایسی میباشد ولی متاسفانه شکلات های قرمز رنگ حواس دکتر جابیر را پرت نمود و ۱۹۰ را ۶۹۰ شنید، معمولا زبان فارسی یک پروسس سنگین بوده و برای اجرای کم نقص آن باید تمام حواس خود را جمع کرده و بیخیال مولتی تسکینگ شوید؛ همچنین سعی کنید در ادای حرف "چ" عضلات خود را شل کنید.
پس از پرنمودن کارتریج و تعویض درام، جابار به ما پیوست و به مانند همیشه با فریب دادن ما به اسم "خرج کمتر" ما را وارد فلافلی نموده و یک میلیون ریال وجه رایج مملکت از جیب خالی ما بیرون کشید. بماند که تا آنجا که نیشد نیز ما به فلافلی که هیچ، به خودمان نیز رحم نکردیم.
از اول تا آخر ماجرا کانفلیکتی به اسم "قزوین" در تمامی جملات بنده معلوم و نمایان بود ولی بنابر داستان طولانی این موضوع به لطف جورابچی غایب در اسرع وقت مقالهای طویل در این باره منتشر خواهیم کرد، باشد که هنوز زنده بمانیم.
در آخر توجه شما را جلب میکنم به موسیقی فاخری که درونمایهاش چنان توفیری با عنوان اصلی پست ندارد.
برای دانلود این اثر فاخر کلیک کنید.
موسیقی "دختر پولدار" که در سال ۲۰۰۸ توسط هنرمند سرشناس این مرز و بوم "سعید آسایش" منتشر شد، در ابتدا میشنویم که سعید آسایش میگوید: "سعید آسایش" و سپس میگوید: "ترانه و آهنگ: سعید آسایش" و سپس تنظیم کننده این قطعه را معرفی میکند. دلیلِ دو بار تکرار کردن اسم سعید آسایش چندین دلیل دارد که به عقیده تحلیلگران سعید آسایش اول در اصل نوعی برندسازی محسوب میشود و در اکثر آهنگهای ایشان همین اسم را در اول با همین لحن و آوا میشنویم؛ دلیل دیگر ترند دهه ۸۰ میباشد که با تحقیق و بررسی به این رسیدیم که در آن دوره اکثرا خواننده ها در ابتدای قطعات هنری خود به معرفی خود میپرداختند و اعتقادی به کاور موزیک و درج اطلاعات در آن نداشتند.
سعید آسایش در این قطعه بلافاصله پس از اینتروی معرفی، سر اصل مطلب رفته و همان دختر پولداری که این موزیک در مورد وی میباشد را مخاطب قرار داره و به این اشاره میکند که پولدار بودن یک چیز ذاتی نیست، یک چیز کسبی است، اگر پدر شما پولدار باشد، به احتمال زیاد از آن پول به شما چکه خواهد کرد و در بدترین فرض ممکن، شما روزی به ثروتی عظیم خواهید رسید، غرض از بیان این مفاهیم را میتوان بر بیان مسائل اجتماعی، فرهنگی، و حتی سیاسی تعمیم داد.
در ابتدا عنوان موسیقی ذهن را به این سمت سوق میدهد که درونمایه آن در مورد یک دختر پولدار و عشق میان خواننده و او باشد، ولی سعید آسایش با نگاهی دیگر از پرسپکتیوی خاص نقش "بابای پولدار" را واقعی تر و پررنگ تر جلوه میدهد و حتی به جرئت میتوان گفت این شعر در وصف بابای پولدار دختر ساخته شده است.
در ادامه میشنویم که "عشق من و تو اینجوریا فایده نداره" که نشانگر این است که شاعر خواستار مرحله ای فراتر از حالت فعلی حاکم بین این دو شخص میباشد. و اما چرا شاعر در اینجا از ترکیب "فاصلهها" استفاده کرده است؟ بین دو نقطه معین، فاصله معینی وجود دارد، فاصله در اینجا مشکلات و سنگ اندازی اطرافیان بوده و به همین علت به صورت جمع استفاده شده که نشانگر تعدد مشکلات و معضلات جامعه برای جوانان در مسیر تشکیل خانواده و ازدواج میباشد.
در ادامه میشنویم: "میگی بابات که پولداره، دو تا ویلا تو شمال داره، میگی چیکار به کار من و تو داره؟" میتوانیم به این نتیجه برسیم که تعاریف ثروت هنوز در طی ۲ دهه اخیر چندان تغییری نداشته و اکنون نیز به مانند ۲ دهه قبل افراد صاحب خانه و ویلا پولدار محسوب میشوند، و اینکه گفته میشود اصولا بابای پولدار نباید دغدغهای داشته و در زندگی فرزند خود دخالت نکند، خود پارادوکسی است که شاعر به زیبایی آن را بیان کردهاست؛ بابای پولدار مانع ازدواج دخترش با پسری از طبقه اقتصادیای پایین تر از سطح خود میشود! از دلایل مخالفت میتوان به عدم توانایی شروع کسب و کار موفق از صفر و موفق شدن جوان ایرانی در این وضع اقتصادی، و تعصب و انحصار ثروت در بین ثروتمندان اشاره کرد.
در ابیات بعدی به اوضاع توپ و با رفاه پولدار ها و درک نکردن طبقه فقرا اشاره میشود، و حتی در قسمتی، شخصیت اول داستان یعنی عاشق بیخیال تمام احساسات خود میشود و از آن قطع امید میکند.
حال اگر به بررسی اصوات و آلات موسیقی و ریتم بپردازیم، متوجه خواهیم شد که این اثر ۶ و ۸ بوده و گاهی اقرار شده که آهنگساز تماما بر روی ماژور مانور داده است، نکته جالب ماجرا اینجاست که متن اثر همچنین ساختار تلخ و سیاهی دارد و در عین حال شما قادر به رقصیدن با این موزیک هستید.
در خصوص عشق نافرجام عاشق هم دو فرضیه موجود است:
- فرد به خاطر پول پدر ادعای عشق کرده و خواستار ازدواج و رخنه کردن در این خانواده و مکیدن ثروت به مثال زالو شده است.
- فرد ابتدا عاشق این دختر شده و جدای از منفعت های مالی و دنیوی خواستار جاودانه کردن این عشق است، که این موضوع با توجه به غم موجود در سخنان شاعر محتمل تر است.
در انتها نیز صدای خنده نوزاد به گوش میرسد که برخی از تحلیلگران آن را نمادی از ثمره عشق پاک و کامل، هر چند که غرق مشکلات و شاید نافرجام بوده دانسته اند.
نتیجه میگیریم که:
- وقتی تا دسته درونتان هست، سعی کنید لبخند بزنید و شاد باشید و لذت ببرید، چون کاری از دستتان بر نمیآید.
- ثروتمندان هر روز ثروتمند تر خواهند شد و فقرا بدبخت تر.
- اولا سعی کنید عاشق نشوید، با این وضعیت اقتصادی اگر قدرت مالی تهیه ملزومات را ندارید و لنگ چص تومن پول برای خرید ماشین که فدای چپتان، موتور هم فدای جاهای دیگرتان، همان دوچرخه! هستید، پس همان بهتر بدبختی هایتان را با فرد دیگری شریک نشوید. دوما اگر خواستید چنان غلط عظیمی بکنید با یکی در حدود خودتان! دنیای واقعی فیلم و رمان نیست که شاهزاده و شاه در انتظارتان باشد!
- پول مفت و دختر پولدار هرچند خوبه، و مفت باشه کوفت باشه، ولی متاسفانه پول مفت نریختن، پس در اولین فرصت برای خود پول قبر جمع کنید و بگیرید بکپید.